اهمیت "سواد رسانهای" جوامع در بحران/تبعات اجتماعی و روانی پساکرونا

دکتر علی اصغر اصغر نژاد فرید ادامه داد: به عنوان نمونه شخصی که در فضای مجازی مطلب یا محتوای هیجانی و غیر قابل استناد درج میکند قطعا دوست ما نیست و نمیخواهد به ما کمک کند، هدف او بر انگیختن هیجان و عواطف ماست و در این بین هدف و پیام خود را به ما القا و تحمیل میکند.
ضرورت ارتقای قدرت نقد و تحلیل و تفکر نقاد در سطح فردی
این روانشناس بالینی با تاکید بر ضرورت ارتقای قدرت نقد و تحلیل و تفکر نقاد در سطح فردی، تصریح کرد: به عنوان مثال چندی پیش نقل شد که منبع انتشار ویروس کرونا پمپ بنزین است و از سویی شایعهای منتشر شد که دولت قرار است بنزین را سهمیه بندی کند، همین مساله منجر به هجوم مردم به پمپ بنزینها شد. در این شرایط سواد رسانه">رسانه ای به ارتقای قدرت تحلیل افراد کمک میکند، اعلام خبر پمپ بنزین به عنوان منبع انتشار ویروس به این معناست که رفتن به سمت پمپ بنزین یعنی کمک به انتشار ویروس، بنابراین حتی اگر قرار باشد بنزین سهمیه بندی شده و یا پمپ بنزینها تعطیل شوند، برای حفظ جان و سلامتی خود و دیگران نباید به پمپهای بنزین برویم.
یا مثال بعدی در مورد آلودگی سوپر مارکتها بود که باز مردم برای تهیه مایحتاج به آن سمت هجوم برده و از شایعات تبعیت کردند. بنابراین با ذهنیت و تفکر نقاد، میتوانیم هدف اصلی از انتشار این اخبار را درک کنیم. بنابراین در زمینه کسب اطلاعات صحیح باید اخبار را از منابع موثق دارای استاندارد و ویژگی مشخص دریافت کنیم. به عبارتی با ارتقای سواد رسانهای میتوان از میان اخبار و پیامهای متفاوت و متناقض به حقیقت دست پیدا کرد.
ارتقای سطح توانایی و سواد افراد جامعه بخشی از وظیفه رسانه
این استاد دانشگاه بخشی از وظیفه رسانه را ارتقا و رشد سطح توانایی و سواد افراد جامعه دانست و گفت: در رابطه با مسوولان نیز اگر حرف یا پیامی را اعلام میکنند باید دارای زمینه اجتماعی – روانی مشخصی باشد. به عبارت دیگر باید ابتدا آن پیام یا خبر را با صاحب نظران و متخصصان دارای دانش و تجربه کافی در آن زمینه خاص و همچنین متخصصان رسانه و علوم ارتباطات در میان بگذارند و سپس آن را در سطح جامعه مطرح کنند. مردم از روی ظاهر و نحوه سخن گفتن مسئولان درستی و صداقت او را متوجه شده و همچنین به تسلط و یقین او به سخنان و اینکه چقدر این حرف را باوردارد، آگاه هستند.
بنابراین زمانیکه فردی در سطح مسئول با مردم سخن میگوید باید حتما مشاوران مجربی داشته باشد و سخنان سنجیده و موثق را در اختیار مردم و افکار عمومی قرار دهد، چراکه این مساله در سطح جامعه تاثیرات مهمی برجای می گذارد.
افراد عادی چگونه سره را از ناسره تشخیص دهند
این روانشناس بالینی با تاکید بر اینکه سواد رسانه ای جزو مهارتهای ضروری عصر حاضر است، گفت: این مهارت میتواند در محیط خانواده و یا از طریق رسانهها آموزش داده شود. خوشبختانه در آموزش و پرورش کتابی با عنوان "سواد رسانهای" وارد سرفصل دروس شده و در دبیرستانها آموزش داده میشود که اقدام ارزشمندی است ولی به تنهایی کافی نیست.
به گفته وی، انتقال این مهارت از سوی رسانهها تاثیرگذارتر است. به عنوان مثال پخش و نمایش نقد فیلم حرکت بسیار خوبی بود که در گذشته از طریق صدا و سیما اجرا میشد، نقد فیلم ظرفیت تحلیل افراد را بالا برده و موضوع را از ابعاد مختلف و با حضور کارشناسان حوزههای مختلف مورد نقد و تحلیل قرار میدهد. این آموزشها میتواند بسیار تاثیرگذار و مثبت باشد.
اولویتها در بعد آموزش و اطلاعرسانی
وی با تاکید بر اینکه پیامهای خبری و آموزشی باید واضح و روشن و متناسب با سطح درک مخاطب طراحی شده باشد، اظهار کرد: پیام باید به نوعی طراحی شود که همه افراد جامعه از آن یک برداشت داشته و به نوعی دارای یک مهارت جزیی و کاربردی باشد که در نهایت به شکلگیری یک رفتار منجر شود.
در بحران کرونا هم به همین نحو، در حال حاضر تعداد زیادی از مردم، ماسک و دستکش استفاده میکنند که نشان میدهد پیامها به رفتار تبدیل شده یا زمانیکه با کسی فاصله کمی داریم او خودش فاصله را زیاد میکند چون پیامهای بهداشتی تبدیل به رفتار شده و به احتمال زیاد بعد از بحران نیز بسیاری از این رفتارها در سطح جامعه نهادینه میشود.
تبعات اجتماعی و روانی پسابحران و راهکارهایی برای مواجهه با آن
دکتر اصغرنژاد رعایت تعادل در مراقبتهای بهداشت را نکته مهمی دانست و گفت: بحران کرونا تجربه منحصر به فردی است که نمونه مشابه آن را در زندگی خود مشاهده نکردهایم. بر اساس عقل سلیم و برداشتهای ما بعد از هر بحران، عدهای دچار اضطراب شده، عدهای دچار حالتها و حملات اضطرابی شده و افرادی حالتهای سوگ را تجربه میکنند؛ مخصوصاً اگر افراد به دلیل عدم رعایت موارد بهداشتی و بیمسئولیتی باعث پدید آمدن سوگ و در نتیجه عذاب وجدان شده باشند.در نهایت بحران کرونا به اتمام میرسد ولی این احساس گناه و عذاب وجدان با افراد باقی خواهد ماند.
وی با تاکید بر اینکه این مساله ابعاد مختلف دیگری نیز دارد، اظهار کرد: مواردی مانند دغدغه مشکلات معیشتی که برای افراد پیش میآید، خیلی از افراد دچار مشکلات شغلی میشوند. باید در نظر داشت که شغل تنها منبع تامین درآمد نیست، بلکه منبع احساس ارزشمندی و منبع احساس رضایت فرد هم به حساب میآید. انسانها با احساس هویت شغلی خود زندگی میکنند.
این استاد دانشگاه علوم پزشکی ایران با اشاره به ایجاد مشکلات اقتصادی و معیشتی برای بخشی از افراد جامعه به دنبال بحران کرونا، خاطرنشان کرد: افرادی که کار خود را از دست دادهاند، علاوه بر مشکلات معیشتی و اقتصادی، دچار نارضایتی از کاهش احساس ارزشمندی میشوند. در این شرایط بازگشت به روال عادی زندگی زمان بر است. در این شرایط مانند افرادی که عزیزی را از دست میدهند، ابتدا دچار شوک و بعد انکار شده و سپس کم کم پذیرفته و به زندگی عادی بازمی گردند.
تاکید بر نقش رسانهها و سیستمهای حمایتی و اجتماعی
وی با تاکید بر نقش رسانهها و سیستمهای حمایتی و اجتماعی در این شرایط، اظهار کرد: افزایش و ارتقاء درک و آگاهی برای پذیرش واقعیتها، هدف داشتن در زندگی و برنامهریزی برای آن می تواند نقش بسزایی در گذر از این مرحله ایفا کند.
این دکتری تخصصی روانشناسی بالینی در خاتمه تاکید کرد: رسانهها که با افکار عمومی جامعه سروکار دارند باید فکر و مطالعه کرده و خود را برای روبرو شدن با شرایط بعد از بحران و گامهای لازم برای شناسایی رفتارهای سطوح مختلف جامعه در این شرایط آماده کنند. باید بدانیم که در مراحل بعد از بحران کرونا چه اتفاقی خواهد افتاد و ما چه کارهایی باید برای مواجهه با آن انجام دهیم. هر کس در هر سطح باید به نوبه خود با پیش بینی شرایط نسبت به کاهش آسیبها اقدام کند، به عنوان نمونه محیط کسب و کار را مدیریت کنیم تا افراد با حداقل دشواری این وضعیت را پشت سر بگذارند. در این شرایط شناسایی و بکارگیری مداخلات پیشگیرانه اولیه و ثانویه کمک می کند که این وضعیت را با حداقل صدمات و آسیبها پشت سر بگذاریم.
انتهای پیام